به ملاقات طبیعت برویم
در آغوش مام زمین مأوا گرفتیم و او روزها پرنورترین چراغ را بر سقف خانه میآویخت و ما در گرما و نور جانبخش آن جست و خیز میکردیم و شبها پتوی پرستاره آسمان را بر روی ما میکشید.
مادر سخاوتمند و بلندطبع ما، از دامانش برایمان گل میرویانید و با نسیمهای خنک و دلنواز، نوازشمان میداد.
ما کم کم بزرگ شدیم و شروع کردیم به جان مادرمان غر زدن که« تو فلان امکانات و بهمان وسایل رفاهی را برای ما فراهم نکردهای و با سربندی و سادهاندیشی، روزهای زندگی ما را به هبا و هدر دادهای و تنها سعی کردی که دلمان را به چند گل و نسیم و ستاره خوش نگه داری…» و شروع کردیم به ساختن دنیایی با استانداردهای خودمان و نه استانداردهای مادری که از بلندپروازی و هیجان و پیشرفت ذهنیتی نداشت.

شروع کردیم به ساختن کارخانه و ماشین و… .و اینگونه شد که دود به ریهاش ریختیم و با آلایندههای گوناگون دامن گلدارش را چرک کردیم اما او همچنان به ما فرزندانش لبخند میزد و با محبت به ما می نگریست و هرچه در سفره داشت بیشائبه برای ما میگسترانید.
ما کمکم خانههای مجهز به وسایل گرمایشی و سرمایشی پیشرفته ساختیم و دامن از آغوش او برچیدیم و ترکش کردیم… کار به آنجا رسید که کلا مادرمان را فراموش کردیم. گاه حتی یک گلدان خاک -که نشانی از مادر داشت- را هم در خانه تحمل نکردیم و منبع پشه و دردسر خواندیم و گلهای مصنوعی را جایگزین گلدانها ساختیم.

به مادرمان بیتوجه بودیم حتی وقتی صدای سرفههایش را میشنیدیم و شکایتهایش را از گرمای زیاد. به دلگیری اش از دود اندود شدن لباسهای شاد و دلبازش هم توجه نکردیم و گوش و چشم بر حال و روزش بستیم اما من دیگر توان کش دادن این همه بیمعرفتی را ندارم، دیگر از پس وجدانم برنمیآیم و امروز قصد دارم چند موزاییک از حیاط خانه و یا دمدر خانه را به مرخصی بفرستم و با یک نهال درخت به سراغ مادر پاکدل و بلندطبعم بروم و از او دلجویی کنم. شما هم میآیید؟
احتمالا درخت توت را انتخاب کنم. عاشق توت هستم و میتوانم به محض رسیدن توتها با تکاندن شاخههای درخت، توت تازه بخورم. شاید هم بوتههای گل یاس و یا خرزهره با گلهای سفید و صورتی را انتخاب کنم، بستگی به نتایج تحقیقات کارشناسیای دارد که در مورد زیربنای ساختمان و نحوه ساختمان سازی منطقه میکنم و نیز اطلاعاتی که از فروشندههای درختان میگیرم و…

کمی هم در اینترنت گشت خواهم زد. اما میدانم درخت،درختچه و یا بوتههایی را انتخاب خواهم کرد که هم با هوای تهران سازگار باشند و هم مراقبت از آنها آسان باشد و گیاهان مقاومی باشند. اگر توت را انتخاب نکنم احتمالا انتخابم گیاهانی خواهد بود که فصلهای بیشتری سبز باشند.
من این تصمیم را گرفتهام و کاری ندارم که چی وظیفه شهرداری هست و چی نیست. برای اینکه محیط زندگیم پر اکسیژنتر و چشمنوازتر باشد منتظر شهرداری نمیمانم.

برای اینکه رابطهام با مادر طبیعیام بهتر باشد و از فشار حس نمکنشناسیام نسبت به او بکاهم، منتظر شهرداری نمیمانم.
به خاطر اینکه بتوانم به جبران صدماتی که- من و جامعه های کوچک و بزرگی که من هم عضوی از آنها هستم- به محیط زیست وارد میکنیم، یک قدم کوچکی که در توانم هست بردارم، منتظر شهرداری نمیمانم.

در قدم اول این عناوین را گوگل خواهم کرد. شما عزیزان هم میتوانید همراهی بفرمایید:
۱- درختان میوه کم ریشه
۲- درختان میوه با ریشه کم عمق
۳- بهترین درخت میوه برای کاشت در خانه
۴- بهترین درخت برای حیاط منزل کدام است
۵- درختانی که با هسته میوه ها رشد می کنند
۶- درختان همیشه سبز
7- درختچه های همیشه سبز
8- درختان مقاوم
۹- درخت های مناسب باغچه
۱۰- درخت های مناسب کاشت در گلدان
۱۱- درختچه های مناسب بالکن
۱۲- درختان تصفیه کننده هوا
لینک چند مقاله از سایتهای گوناگون نیز حسن ختام مقاله ما خواهد بود:
بهترین درخت برای حیاط منزل کدام است
درختچه های چهار فصل مناسب برای فضای بیرونی
معرفی درختچه مناسب برای کاشت در حیاط

سرو قامت زندگی خود باشید
نویسنده: معصومه غنیان